همایش «افلاطون-سهروردی» (موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)

به نقل از خبرگزاری مهر، لینک اصلی خبر

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه “مهر”،  همايش “افلاطون و سهروردي” عصر روز ۲۷ بهمن ۱۳۸۴ در مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران با حضور دكتر غلامرضا اعواني، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، دكتر رضا داوري، سفير يونان و دكتر اصغر دادبه برگزار شد.

پيشي از اين اعلام شده بود كه سيد محمد خاتمي نيز در اين همايش شركت و سخنراني خواهد كرد اما وي به دليل دليل بيماري در اين همايش شركت نكرد و پيامي را ارسال نمود كه اين پيام از سوي احمد مسجد جامعي، وزير اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، قرائت شد.

خاتمي: فلسفه در جهان اسلام در بلاتكليفي بزرگ تاريخي به سر مي برد

خاتمي در اين پيام ضمن تأسف از اينكه نتوانسته در جمع دانشمندان و مخاطبان همايش “افلاطون – سهروردي” شركت كند، آورده است : سرگذشت فيلسوف شهيد شيخ اشراق شهاب الدين سهروردي نماد روشن سرنوشت فلسفه در جهان اسلام است كه همواره در حاشيه و انزوا قرار داشته و جا دارد كه بپرسيم چرا فلسفه و حكمت كه بر تعقل و خردورزي استوار است، هيچگاه جاي استواري در ذهن و زندگي مسلمانان پيدا نكرد و بر عكس شريعت كه همواره در قدر و صدر نشست، فلسفه همواره دربدري را تجربه كرد.

رئيس مركز بين المللي فرهنگها و تمدنها با اشاره به اين مطلب كه شيخ شهيد كه با نبوغ كم مانند خود بسياري از بن بستهاي فلسفه مشاء را شكست اجازه نيافت  از مرحله جواني به ميانسالي بگذرد گفت : سهروردي قرباني جهل جور شد كه جز در تاريكي امكان ادله حيات را ندارد و چراغ خرد ورزي و دانايي را بزرگترين دشمن خود به حساب مي آورد.

خاتمي همچنين در اين پيام تصريح كرد: سرگذشت مردان ما نيز تأمل برانگيز است. هم اكنون قرنهاست كه از ظهور بزرگان نامداري چون: ابن سينا، شيخ اشراق و صدرالمتالهين محروم و گرفتار يك بلاتكليفي بزرگ تاريخي هستيم.

رئيس جمهور اسبق ايران در پايان اين پيام اظهار داشت: آيا مي توان انتظار ظهور فيلسوف يا فيلسوفاني را كشيد كه نحوه نگاهمان را به عالم و آدم تغيير دهد و به تبع اين تغيير زندگي مان را در عرصه هاي آن دگرگون كند؟    

اعواني: ميان افلاطون و سهروردي زبان معنايي جاري بود

دكتر غلامرضا اعواني، رئيس اسبق مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، نيز به تبيين و ارج جايگاه فلسفي افلاطون و سهروردي پرداخت و گفت : افلاطون و سهروردي از فيلسوفان تأثيرگذار در فلسفه هستند. افلاطون در جهان غرب و سهروردي در جهان اسلام تأثير بسياري بر فرهنگ و تمدن و فلسفه گذاشته اند.

دكتر اعواني با اشاره به گفته وايتهد كه فلسفه امروز ما چيزي نيست جز پانوشتي بر فلسفه افلاطون گفت : افلاطون از جمله فيلسوفاني است كه بر كلام يهودي و مسيحيت و متفكران اسكندراني تأثير گذار بوده و اينان نيز بر فلسفه افلاطون حاشيه نگاري كردند.

وي سهروردي را فيلسوف و حكيم الهي برشمرد كه پايه گذار حكمت اشراق بود.

دكتر اعواني با طرح اين پرسش كه روش تأله چيست ؟ گفت : براي پاسخ به اين پرسش  به افلاطون باز مي گرديم. در افلاطون حكمت بحثي و حكمت ذوقي مبتني بر دو نوع  معرفت است كه يكي از آن دو فوق ديگري است . يكي از آنها علم مقيد است و ديگري علم مطلق . در سهروردي و ملاصدرا علم تأله ، مختص به افلاطون نيست، بلكه تأله در همه فرهنگها وجود داشته است.

رئيس وقت مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران با اشاره به اين مطلب كه در افلاطون سه روش فلسفي وجود دارد گفت :  روش مرگ كه اشاره به پشت سر گذاشتن هوا و هوس است. راه عشق و  راه معرفت ، كه در آثار مختلف افلاطون آمده است. اين سه راه نزد حكماي ما همان راههاي مخافت، راه فضيلت (رجاء)،  و راه معرفت ناميده مي شوند . فلسفه فقط ملفوظ و مبحوث نيست بلكه آن چيزي است كه در ذات حكيم تحقق پيدا كرده است . حكمت همچون اخگر و شعله اي است كه بر جان طالب حكمت مي زند و در او شعله اي ايجاد مي كند كه وجود او را فرا مي گيرد.  به نظر من مي توان  ملاصدرا را وارث حكمت تأله ناميد.

دكتر اعواني در ادامه سخنانش اظهار داشت: فيلسوف تابع حقيقت است و مبدع و متفكر حقيت در جهان نيز محسوب مي شود و سهروردي نيز تابع حقيقت و مبدع حكمت اشراق بود.

رئيس وقت مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ايران گفتگوي دو فيلسوف، افلاطون و سهروردي را زباني ندانست بلكه معنايي توصيف كرد و گفت : بين آنها چندين قرن فاصله بوده اما زبان آنها زبان دل و معنوي بوده است. 
سفير يونان: نسبت فكري افلاطون و سهروردي نماد دوستي ميان ايرانيان و يونانيان است

مركورپوس كارافويتاس، سفير يونان در تهران، نيز از ديگر افرادي بود كه به ايراد سخن پرداخت.

وي ضمن خوشبختي از اينكه در حلقه اصاحب معرفت در ايران حضور دارد اظهار داشت: فلسفه جستجوي حقيقت است و افلاطون و ارسطو آغاز كننده اين راه بودند چنانكه اين دو آراء استادانشان را در تبيين فلسفه انتقال دادند. سهروردي نيز آراي زرتشت و حكماي ايرانيان باستان را با اسلام تركيب نمود و آراي خود را گسترش داد.

سفير يونان در ادامه گفت : يونان اولين كشوري بود كه مسيحيت را پذيرفت و باعث گسترش آن شد. همچنين ايران نيز اولين كشوري بود كه اسلام را پذيرفت و آن را بسط نمود. اين دو كشور نقش بسياري در گسترش اين دو دين بزرگ داشتند.

مركورپوس كارافويتاس در ادامه سخنانش به اين نكته تأكيد كرد كه ما دو كشور، صاحب تمدن و تاريخ باستاني هستيم كه چهار هزار ساله قدمت دارد اما متأسفانه مورخان و برخي محققان به جنگها بيشتر توجه كردند در حالي كه اين جنگها بيش از چهار مورد نبوده بلكه هزاران سال ميان ايرانيان و يونانيان مشاركت فرهنگي و اقتصادي جريان داشته است.

سفير يونان در پايان سخنانش نسبت فكري افلاطون و سهروردي را نماد دوستي ميان ايران و يونان بر شمرد.

داوري اردكاني: اشتياق سهروردي به حكمت خسرواني نشان از ذوقي مي داد كه به يونان نزديك است

به گزارش خبرنگار “مهر” از همايش “افلاطون – سهروردي” دكتر رضا داوري اردكاني، رئيس فرهنگستان علوم، در اين همايش سخناني را ايراد نمود. 

دكتر داوري سخنان خود را با اشاره به جنگ مارتن آغاز كرد و آن را جنگ ميان آزادگي و بردگي برشمرد و گفت : اين جنگ ميان دو قطب بزرگ آزادي و بردگي بود كه هر بار يكي بر ديگري پيروز مي شد.

وي در ادامه گفت : من ترديد ندارم كه آتلانتيس افلاطون آغازي بود كه به تجدد پيوست. اينكه يونان آغاز تاريخ ۲۵۰۰ ساله غربي است حرفي قابل تأمل است اما اينكه آن جنگ غلبه آزادگي بر بردگي است سخن ديگري است كه گمان نمي كنم يونانيان بر اين سخن زبان بگشايند.

دكتر داوري افزود : طي ۲۵۰۰ سالي كه از جنگ ماراتن مي گذرد اولين قومي كه به تفكر يونانيان تمايل نشان داد ايرانيان بودند. اگر قرار بود آن زمان هر كسي به سويي برود و سخني براند مي بايستي اقوام ديگر توجهي به اين مباحث مي نمودند كه اين مسئله را ما كمتر شاهد هستيم.

رئيس فرهنگستان علوم تأكيد كرد: ما قبل از اروپائيان به فلسفه و طب يوناني توجه كرديم  و غربيان از طرق مسلمين به اين علوم راه يافتند اين مسائل را از باب تفاخر نمي گويم.

دكتر داوري با اشاره به جايگاه افلاطون و سهروردي در تاريخ حكمت در ايران گفت : در كشور ما فيلسوفان، كمتر افلاطون را مستقيماً مي شناسند بلكه افلاطون را از بيشتر از طريق افلوطين و ارسطو و تلخيصهايي كه جالينوس فراهم كرده مي شناسند.

وي اضافه كرد: از جمله فيلسوفاني كه افلاطوني خوانده مي شود سهروردي است. او تعلق خاطري نيز به حكمت خسرواني داشت. رابطه او با اين حكمت قدري بر ما روشن است و مي دانيم كه او چگونه افلاطوني بوده است.

رئيس فرهنگستان علوم در پايان سخنانش اظهار داشت: همدلي افلاطون و سهروردي نشان از يك ذوقي مي دهد كه ما ايرانيان داشتيم و اين ذوق به يونان بسيار نزديك بوده است. 

ابراهيمي ديناني: با سنت فكري خود رابطه نداريم

دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در آغاز سخنانش با اشاره به اين نكته كه امروزه كمتر به تمدن ايران توجه مي كنيم و بيشتر تقصير از خود ماست گفت : اسلام بي ترديد با كمك فلسفه ايراني گسترش پيدا كرد. اگر متفكران ايراني نبودند كه صرف و نحو براي زبان و ادبيات عرب ابداع كنند، اگر متكلمان بزرگ ايراني نبودند نمي دانم كه چگونه اين اسلام بسط مي يافت و سهروردي در اين ميان نقش بسزايي ايفا كرده است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه سخنانش اظهار داشت: اگر زبان به شكوه بگشايم بايد بگويم كه او را به ناحق شهيد كردند و ما امروز مي گوييم شيخ مقتول اما او شهيد راه حكمت بود.

وي در ادامه افزود: سهروردي به جاي اينكه مثل گذشتگان به سراغ فلسفه يوناني برود از ايران باستان شروع كرد و اولين كسي است كه ۸۰۰ سال پيش ايران باستان را زادگاه فلسفه برشمرد. درست است كه يونان باستان فلسفه دارد ولي ايران باستان هم فلسفه دارد و حتي افلاطون نيز بشدت تحت تأثير فلسفه ايران باستان بوده است.

دكتر ديناني در ادامه سخنانش پرسيد: بايد گفت كه چرا غربيان افلاطون خواندند و ما ايرانيان سهروردي را نخوانديم. سهروردي كه خود را وارث و محيي حكمت خسرواني مي خواند به رمز گشايي در اين حكمت پرداخت.

وي همدلي افلاطون و سهروردي را نشان از رابطه حكمت ميان ايران و يونان دانست.

دكتر ديناني همچنين تأكيد كرد كه سهروردي بيش از هر فيلسوف ديگري بر قرآن احاطه داشته است. كلمه اشراق در قرآن و احاديث بسيار آمده است.  اشراق با دل سر و كار دارد. اشراق علم نور است و منشاي علم و آگاهي عالم ديگر است . اين واژه از زمان سهروردي مطرح شد . قبل ازسهروردي نيز افلاطون در اين زمينه كار كرده بود و حكمت اشراق افلاطوني در مقابل انديشه هاي ارسطو قرار داشت . چنان كه وقتي سهروردي (شيخ اشراق) از افلاطون ياد مي كند او را صاحب النور الي العيد مي نامد .

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پايان تأكيد كرد: سهروردي را بايد شناخت و ارتباط آن را با حكمت و تمدن دوباره بازكاوي كرد.

دادبه: سهروردي تجربه مشترك ارتباط ايران و يونان است

به گزارش خبرنگار”مهر” دكتر اصغر دادبه، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي، آخرين سخنران همايش “افلاطون – سهروردي” بود كه در آغاز سخن اظهار داشت: آثار بسياري درباره ريشه هاي فكري افلاطون صحبت كردند اما به دلايلي در باب ارتباط فكري ايران و افلاطون كمتر سخن گفته اند. زبان افلاطون و خرد افلاطوني همان زبان و خرد سهروردي است. به عبارت ديگر ما به افلاطون و افلاطون به ما تعلق دارد. در ايران دو نفر را مي شناسم كه درباره اين ارتباط سخن گفته اند يكي استفان پانوشي و ديگري دكتر مجتبايي هستند.

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي افزود: همدلي و همزباني هاي سهروردي و افلاطون به خاطر سرچشمه هاي مشترك اين دو با يكديگر بوده است.

وي در ادامه سخنانش گفت: قدر مسلم اين است كه ما پس از حمله اعراب و با طيب خاطر مسلمان شديم و از جايي نيز تصميم گرفتيم كه زبان، تاريخ و حكمت كشورمان را دوباره احياء كنيم.

دكتر دادبه اضافه كرد : فردوسي بزرگمرد اين كشور با رادمردي تمام، زبان و تاريخ را احياء نمود و سهروردي حكيم و فيلسوف ايران زمين نيز حكمت را احياء كرد. البته به اين مسئله بايد توجه كرد كه اين احياء خلق الساعه نبود بلكه زمانها طولاني را در بر مي گيرد.

وي در ادامه سخنانش به سخناني كه برخي مي گويند عرفان باعث انحطاط فلسفه شده اشاره كرد و گفت : آنها كه مي گويند عرفان باعث انحطاط فلسفه شده حكيات ديگري است چرا كه انحطاط، عرفان را نيز مورد سوء استفاده قرار داده است.

دكتر دادبه از دو عبارت “زبان يوناني ارسطويي” و “زبان ايراني افلاطوني” نام برد كه هر دو در مرتبه خرد يك هدف را به دنبال دارند و اين دو، وجه مشترك ما با يونان است. به گمان من عقل يوناني ارسطويي زبان ويژه اي دارد كه حد نهايت آن تعقل و ادراك در فلسفه است و عقل ايراني افلاطوني نيز با عشق سر و كار دارد و از فلسفه فراتر مي رود و به شهود نزديك مي وشد. اين عقل تجربه و حركتي فراتر را جستجو مي كند.

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي ثمرات تجربه مشترك ايران و يونان را به وجود آمدن فيلسوفاني مانند سهروردي دانست.    

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *